این سندرم نادر باعث می‌شود چهره‌هایی را ببینیم که وجود ندارند
سلامت عمومی
۷ دی ۱۴۰۴

این سندرم نادر باعث می‌شود چهره‌هایی را ببینیم که وجود ندارند

وقتی به ابرها، پوست درخت یا جلوی یک خودرو نگاه می‌کنید، آیا گاهی احساس می‌کنید چهره‌ای به شما خیره شده است؟ این پدیده «چهره‌پنداری» نام دارد؛ یک خطای دید کاملاً طبیعی که در آن مغز ما از میان الگوهایی که در اصل چهره نیستند، صورت انسان را تشخیص می‌دهد.

برای بیشتر ما، این توهم‌ها بی‌خطرند. اما پژوهش تازه‌ای نشان می‌دهد افرادی که به سندرم دید برفکی (یک اختلال نادر عصبی که باعث ایجاد نویز دائمی در میدان دید می‌شود) مبتلا هستند، این پدیده را قوی‌تر و با دفعات بیشتری تجربه می‌کنند.

این یافته پنجره‌ای منحصربه‌فرد به عملکرد مغزی بیش‌فعال باز می‌کند؛ مغزی که الگوهای اشتباه را بزرگ‌نمایی می‌کند و نشان می‌دهد ادراک ما همیشه آینه‌ای دقیق از واقعیت نیست.

سندرم دید برفکی چیست؟

سندرم دید برفکی با دیدن مداوم نقطه‌های ریز و لرزان، شبیه نویز تلویزیون، در سراسر میدان دید شناخته می‌شود. افراد مبتلا معمولاً می‌گویند این نقطه‌ها هرگز از بین نمی‌روند؛ حتی در تاریکی مطلق.

علت دقیق این سندرم هنوز مشخص نیست، اما شواهد جدید به بیش‌تحریکی در قشر بینایی مغز اشاره می‌کنند؛ بخشی که مسئول تفسیر آن چیزی است که می‌بینیم. به بیان ساده، نورون‌هایی که اطلاعات دیداری را پردازش می‌کنند، بیش از حد فعال می‌شوند و ادراک را از نویز پر می‌کنند.

بسیاری از مبتلایان علاوه بر این، میگرن، حساسیت به نور، پس‌تصویرها یا ردهای دیداری پس از حرکت را تجربه می‌کنند. چنین علائمی می‌توانند تجربه‌های روزمره دیدن را گیج‌کننده و فرساینده کنند.

با وجود افزایش آگاهی عمومی، این اختلال همچنان کمتر از حد تشخیص داده می‌شود و شناخت ما از آن محدود است.

بررسی اینکه «برفک بینایی» چگونه ادراک را شکل می‌دهد

برای آزمودن اینکه آیا این دستگاه دیداری بیش‌فعال، تفسیر افراد از تصاویر مبهم را تغییر می‌دهد یا نه، پژوهشگران بیش از ۲۵۰ داوطلب را به یک آزمایش آنلاین دعوت کردند.

شرکت‌کنندگان ابتدا پرسشنامه‌ای کوتاه را برای مشخص شدن وجود علائم دید برفکی تکمیل کردند. سپس ۳۲۰ تصویر از اشیای روزمره (از تنه درخت گرفته تا فنجان قهوه) به آن‌ها نشان داده شد و از آن‌ها خواسته شد روی مقیاسی از صفر تا ۱۰۰، میزان آسانیِ دیدن یک چهره در هر تصویر را امتیازدهی کنند.

در مجموع، ۱۳۲ نفر معیارهای سندرم دید برفکی را داشتند و ۱۰۴ نفر به‌عنوان گروه کنترل هم‌سن انتخاب شدند. همچنین ثبت شد که آیا شرکت‌کنندگان میگرن دارند یا نه تا مقایسه میان چهار زیرگروه ممکن شود.

مغزی که بیش از حد می‌بیند

نتایج چشمگیر بود. افراد مبتلا به دید برفکی برای تک‌تک تصاویر، امتیازهای بالاتری در «دیدن چهره» ثبت کردند. این یعنی آن‌ها بیشتر از دیگران احتمال داشت در بافت‌ها و اشیای تصادفی، چهره ببینند. کسانی که هم دید برفکی داشتند و هم میگرن، بالاترین امتیازها را کسب کردند.

این الگو به‌طرز قابل‌توجهی ثابت بود. به‌طور کلی، همه گروه‌ها بر سر اینکه کدام تصاویر بیشتر شبیه چهره‌اند توافق داشتند؛ اما گروه مبتلا به دید برفکی گزارش می‌کردند که چهره‌های توهمی را واضح‌تر می‌بینند. به بیان دیگر، همان اشیای یکسان در این افراد توهم قوی‌تری ایجاد می‌کرد.

این نتایج با نظریه‌های پیشین هم‌خوان است که می‌گویند مغزِ مبتلا به دید برفکی بیش‌واکنش‌گر است. در حالت عادی، دستگاه بینایی ما ابتدا حدس‌های سریع و سطح‌پایینی درباره آنچه می‌بینیم می‌زند و سپس با بررسی‌های آهسته‌تر آن‌ها را تأیید یا اصلاح می‌کند.

وقتی این چرخه بازخورد به‌دلیل فعالیت عصبی بیش‌ازحد مختل شود، یک «هشدار غلط» اولیه، مثل اشتباه گرفتن یک شیء با چهره، به‌جای اصلاح شدن، تقویت می‌شود.

سندرم دید برفکی

چرا میگرن اثر را قوی‌تر می‌کند؟

میگرن و دید برفکی اغلب به هم مرتبط دانسته می‌شوند و هر دو با سطوح غیرطبیعی بالای فعالیت قشری همراه‌اند. هنگام میگرن، نورون‌های بینایی می‌توانند نسبت به لرزش، نور و کنتراست بیش‌حساس شوند.

داده‌ها نشان می‌دهد وقتی میگرن و دید برفکی هم‌زمان رخ می‌دهند، حساسیت مغز به چهره‌های توهمی باز هم افزایش می‌یابد. این موضوع می‌تواند بازتاب یک مسیر عصبی مشترک در پسِ هر دو وضعیت باشد.

در آینده، پژوهش‌ها می‌توانند از این ارتباط برای توسعه ابزارهای تشخیصی تازه استفاده کنند. آزمون‌های چهره‌پنداری سریع و در دسترس‌اند و حتی می‌توان آن‌ها را برای کودکان یا بیمارانی که قادر به توصیف دقیق آنچه می‌بینند نیستند، تطبیق داد.

راهی تازه برای فهم ادراک

چهره‌پنداری یک اختلال نیست؛ بلکه پیامد جانبیِ دستگاه ادراکی ماست که اطلاعات اجتماعی را در اولویت قرار می‌دهد. در طول تکامل، سیستم بینایی ما طوری شکل گرفته که اول چهره‌ها را تشخیص دهد و بعد سؤال بپرسد.

برای افراد مبتلا به دید برفکی، به نظر می‌رسد این تنظیم بیش از حد بالا رفته است. مغز آن‌ها ممکن است در میان نویز دیداری «نقطه‌ها را به هم وصل کند» و ورودی‌های مبهم را به الگوهای معنادار تعبیر کند.

این یافته از این ایده پشتیبانی می‌کند که دید برفکی فقط یک مشکل دید نیست، بلکه اختلالی گسترده‌تر در شیوه تفسیر اطلاعات دیداری توسط مغز است.

با فهمیدن اینکه چرا بعضی افراد «بیش از حد می‌بینند»، می‌توانیم درباره اینکه همه ما چگونه می‌بینیم، چیزهای بیشتری بیاموزیم.

چرا این موضوع اهمیت دارد؟

سندرم دید برفکی اغلب نادیده گرفته می‌شود یا به‌اشتباه تشخیص داده می‌شود و همین موضوع بیماران را دلسرد می‌کند. پیوند دادن این اختلال با یک توهم قابل اندازه‌گیری مثل چهره‌پنداری، به پزشکان نشانه‌ای ملموس از فعالیت مغزیِ تغییریافته پشت این علائم می‌دهد.

این کار همچنین تجربه بیماران را انسانی‌تر می‌کند. افراد مبتلا به دید برفکی در حال خیال‌بافی نیستند؛ مغز آن‌ها واقعاً جهان را به شکلی متفاوت پردازش می‌کند.

فراتر از تشخیص، این پژوهش به پرسشی بزرگ‌تر در علوم اعصاب کمک می‌کند: مغز چگونه میان حساسیت و دقت تعادل برقرار می‌کند؟

اگر فعالیت خیلی کم باشد، سیگنال را از دست می‌دهیم؛ و اگر خیلی زیاد باشد، شروع می‌کنیم به دیدن چهره‌ها در میان برفک.

این مقاله در Conversation شده است.

محتوای منتشر شده در رسانه «گومگ» جایگزین تشخیص و تجویز متخصصان و کارشناسان نیستند. بدیهی است که پیش از هر اقدامی، باید با متخصص یا کارشناس مرتبط مشورت شود.
ارسال نظر
تمام نظرات بعد از تایید نمایش داده می‌شوند.