شکل بدنتان می‌تواند سلامت روان شما در آینده را نشان دهد
سلامت روان
۶ دی ۱۴۰۴

شکل بدنتان می‌تواند سلامت روان شما در آینده را نشان دهد

مطالعه‌ای تازه نشان می‌دهد که شکل بدن، به‌ویژه میزان گردی و چربی ناحیه شکم، ممکن است بتواند خطر ابتلا به افسردگی در آینده را پیش‌بینی کند. پژوهشگران دریافتند افرادی که «شاخص گردی بدن» (Body Roundness Index) بالاتری دارند، در گذر زمان بیشتر در معرض تشخیص افسردگی قرار می‌گیرند.

به نقل از PsyPost، افسردگی یکی از شایع‌ترین اختلالات سلامت روان در جهان است و حدود ۳۰۰ میلیون نفر را درگیر کرده است. این بیماری علاوه بر رنج روانی، بار سنگینی از نظر مشکلات جسمی و هزینه‌های اقتصادی برای فرد و جامعه ایجاد می‌کند. متخصصان پزشکی مدت‌هاست که چاقی را به‌عنوان یکی از عوامل خطر بالقوه برای مشکلات سلامت روان مطرح می‌کنند. رایج‌ترین ابزار سنجش چاقی، شاخص توده بدنی یا BMI است؛ شاخصی که تنها بر اساس وزن و قد فرد محاسبه می‌شود.

با این حال، BMI محدودیت‌های مهمی دارد. این شاخص نمی‌تواند تفاوت بین توده عضلانی و توده چربی را تشخیص دهد و همچنین نشان نمی‌دهد چربی دقیقاً در کدام بخش بدن ذخیره شده است. این موضوع اهمیت زیادی دارد، زیرا چربی تجمع‌یافته در ناحیه شکم معمولاً از نظر متابولیکی خطرناک‌تر از چربی بخش‌های دیگر بدن است. برای جبران این ضعف‌ها، دانشمندان شاخص جدیدی به نام «شاخص گردی بدن» طراحی کردند.

این شاخص جدید با استفاده از نسبت دور کمر به قد، میزان چربی احشایی بدن را تخمین می‌زند. چربی احشایی همان چربی‌ای است که در عمق شکم و اطراف اندام‌های داخلی تجمع پیدا می‌کند. این نوع چربی از نظر زیستی فعال است و با بیماری‌های مزمن متعددی ارتباط دارد. پژوهش‌های قبلی نشانه‌هایی از ارتباط بین این نوع چربی و سلامت روان ارائه داده بودند، اما داده‌های بلندمدت در این زمینه محدود بود.

در این مطالعه جدید، «یینگ‌هونگ ژای» از دانشکده پزشکی دانشگاه شانگهای جیاتونگ به‌عنوان نویسنده اصلی حضور داشت. او و همکارانش تلاش کردند مشخص کنند آیا گردی بدن می‌تواند بهتر از معیارهای کلی وزن، ابتلا به افسردگی در آینده را پیش‌بینی کند یا نه. آن‌ها همچنین می‌خواستند بدانند آیا سبک زندگی، مانند سیگار کشیدن یا میزان فعالیت بدنی، می‌تواند این ارتباط را توضیح دهد.

برای انجام این بررسی، پژوهشگران از داده‌های پایگاه عظیم UK Biobank استفاده کردند؛ یک بانک اطلاعاتی بزرگ که داده‌های ژنتیکی، سلامت و سبک زندگی ساکنان بریتانیا را در خود جای داده است. آن‌ها اطلاعات ۲۰۱٬۸۱۳ بزرگسال را انتخاب کردند که هنگام ورود به این پایگاه، تشخیص افسردگی نداشتند. سن شرکت‌کنندگان در ابتدای مطالعه بین ۴۰ تا ۶۹ سال بود.

شاخص گردی بدن هر فرد با استفاده از اندازه دور کمر و قد او محاسبه شد. سپس شرکت‌کنندگان به‌طور میانگین نزدیک به ۱۳ سال پیگیری شدند تا مشخص شود چه کسانی در این مدت به افسردگی مبتلا شده‌اند. برای افزایش دقت نتایج، پژوهشگران عوامل تأثیرگذار متعددی را در تحلیل‌های خود لحاظ کردند.

این عوامل شامل سن، جنس زیستی، وضعیت اقتصادی–اجتماعی و قومیت بود. همچنین بیماری‌های زمینه‌ای مانند دیابت نوع ۲ و فشار خون بالا در نظر گرفته شد. عادات سبک زندگی، از جمله مصرف الکل و مدت خواب شبانه نیز در تحلیل‌ها تعدیل شدند. در نهایت، نتایج الگوی روشنی را میان فرم بدن و پیامدهای سلامت روان نشان داد.

شرکت‌کنندگان بر اساس امتیاز شاخص گردی بدن به چهار گروه (چارک) تقسیم شدند. افرادی که در بالاترین چارک قرار داشتند، بیشترین نسبت دور کمر به قد را داشتند. تحلیل‌ها نشان داد این گروه حدود ۳۰ درصد بیشتر از ایسک ابتلا به افسردگی برخوردار بودند، در مقایسه با افرادی که در پایین‌ترین چارک قرار داشتند. این ارتباط حتی پس از در نظر گرفتن شاخص BMI نیز همچنان برقرار بود.

جالب اینکه این رابطه به شکل یک منحنی «J شکل» دیده شد؛ یعنی با افزایش گردی بدن، احتمال تشخیص افسردگی به‌تدریج افزایش پیدا می‌کرد. این روند در گروه‌های مختلف جمعیتی ثابت بود و هم در مردان و هم در زنان، و نیز در افراد زیر و بالای ۶۰ سال مشاهده شد.

پژوهشگران همچنین نقش رفتارهای سبک زندگی را در این ارتباط بررسی کردند. آن‌ها با استفاده از تحلیل‌های آماری خاص، بررسی کردند که آیا عواملی مانند سیگار کشیدن یا مصرف الکل واسطه این رابطه هستند یا نه. نتایج نشان داد وضعیت سیگار کشیدن تا حدی در افزایش خطر نقش دارد.

در مقابل، فعالیت بدنی اثر محافظتی داشت و اندکی از خطر ابتلا به افسردگی می‌کاست. سطح تحصیلات نیز نقش واسطه‌ای خفیفی ایفا می‌کرد. با این حال، این عوامل تنها بخش کوچکی از ارتباط کلی را توضیح می‌دادند و رابطه مستقیم بین گردی بدن و افسردگی همچنان قوی باقی می‌ماند.

نویسندگان مقاله به سازوکارهای زیستی احتمالی نیز اشاره کردند. چربی شکمی تا حدی مانند یک اندام فعال عمل می‌کند و مواد التهابی مختلفی، مانند سایتوکاین‌ها، را وارد جریان خون می‌کند. این مواد می‌توانند از سد خونی–مغزی عبور کنند و عملکرد انتقال‌دهنده‌های عصبی مرتبط با تنظیم خلق‌وخو را مختل کنند.

احتمال دیگر به عدم تعادل هورمونی مربوط می‌شود. چاقی اغلب با مقاومت به لپتین همراه است؛ هورمونی که نقش مهمی در تنظیم تعادل انرژی دارد. سطوح بالای لپتین می‌تواند محور هیپوتالاموس–هیپوفیز–آدرنال را مختل کند؛ سیستمی پیچیده که واکنش بدن به استرس را کنترل می‌کند و اختلال در آن یکی از ویژگی‌های شناخته‌شده افسردگی است.

در این مطالعه به جنبه‌های اجتماعی و روان‌شناختی تصویر بدن نیز اشاره شده است. هرچند ارتباط‌های زیستی قوی به نظر می‌رسند، نویسندگان تأکید می‌کنند که انگ اجتماعی مرتبط با چاقی نیز ممکن است نقش داشته باشد. با این حال، باقی ماندن این ارتباط پس از کنترل عوامل اجتماعی متعدد، نشان می‌دهد که پیوند فیزیولوژیک احتمالاً نقش پررنگ‌تری دارد.

با وجود حجم بالای نمونه‌ها، این پژوهش محدودیت‌هایی نیز دارد. بیشتر شرکت‌کنندگان در UK Biobank از نژاد سفید اروپایی بوده‌اند، و این کمبود تنوع قومی باعث می‌شود نتایج لزوماً به همه جمعیت‌ها قابل تعمیم نباشد. نویسندگان توصیه می‌کنند در تفسیر نتایج برای گروه‌های قومی دیگر احتیاط شود.

علاوه بر این، مطالعه از نوع مشاهده‌ای است، نه آزمایشی. بنابراین می‌توان ارتباط را نشان داد، اما نمی‌توان با قطعیت گفت که گردی بدن مستقیماً باعث افسردگی می‌شود. همچنین ممکن است عوامل اندازه‌گیری‌نشده‌ای در طول ۱۳ سال پیگیری بر نتایج تأثیر گذاشته باشند؛ برای مثال تغییرات روزمره وزن یا وضعیت روانی افراد به‌طور کامل ثبت نشده است.

پژوهشگران همچنین اشاره کردند که قدرت پیش‌بینی شاخص گردی بدن را به‌طور مستقیم با سایر شاخص‌ها در یک مقایسه رقابتی بررسی نکرده‌اند. تمرکز اصلی آن‌ها بر اثبات ارتباط این شاخص خاص با افسردگی بوده است. بررسی‌های آینده باید عملکرد این ابزار را در محیط‌های بالینی با سایر معیارها مقایسه کند.

نویسندگان پیشنهاد می‌کنند پژوهش‌های آینده روی جمعیت‌های متنوع‌تر انجام شود تا این یافته‌ها تأیید گردد. همچنین بررسی دقیق‌تر مسیرهای زیستی، به‌ویژه نقش التهاب و هورمون‌ها، می‌تواند به درک بهتر ارتباط بین چربی شکمی و عملکرد مغز منجر شود و شاید راه را برای درمان‌های مؤثرتر باز کند.

در صورت تأیید نهایی، این نتایج می‌توانند به پزشکان کمک کنند تا از اندازه‌گیری‌های ساده بدن به‌عنوان ابزار غربالگری استفاده کنند. این یافته‌ها بر اهمیت مدیریت چاقی مرکزی نه‌تنها برای سلامت جسم، بلکه برای سلامت روان نیز تأکید می‌کند. پایش گردی بدن ممکن است به شناسایی زودهنگام افراد در معرض خطر افسردگی کمک کند و زمینه را برای مداخلات زودتر در سبک زندگی یا حمایت روانی فراهم سازد.

این مطالعه در Affective Disorders منتشر شده است.

محتوای منتشر شده در رسانه «گومگ» جایگزین تشخیص و تجویز متخصصان و کارشناسان نیستند. بدیهی است که پیش از هر اقدامی، باید با متخصص یا کارشناس مرتبط مشورت شود.
ارسال نظر
تمام نظرات بعد از تایید نمایش داده می‌شوند.